یکی از همکلاسی ارشدم پارسال ضامن ووامم شده بود و خودم و بهش مدیون می دونستم پارسالم قول داده بودم که بعد از اینکه وام جور شدش یه ناهار مهمونش کنم که دیگه اصلا باهم بیرون نرفتیم و یکم بینمون بحث بود و کلا دیگه زیاد رابطه خوبی نداشتیم تا اینکه امسال تولدش 16 شهریور تولدش بود من که یادم بود تولدش رو بهش تبریک گفتم گفت بیا شام بریم بیرون منم ک قول داده بودم پارسال قبول کردم باید باهاش بیرون میرفتم و بهش هدیه میدادم دیروز عصری حاضر شدم رفتم براش یه هدیه تولد تولدش ,بیرون ,داده بودم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

wireplaynice نشریه بدون تعارف صنایع دستی و دکوراسیون خانه عکس های ناب درب چوبی تهران سرمستي